❤❤ تو را همین گونه که هستی میخواهم چون همین گونه مرا عاشق خودت کردی❤❤
عجب گناه بزرگی^دروغ+دوسداشتن=جدایی٪تنفر
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 17 بهمن 1392برچسب:, توسط lovely girl |

زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار،

بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری. . .

.

.

.

کاش می فهمیدی برای این که تنهایم تو را نمیخواهم ؛

برعکس....برای این که میخواهمت, تنهایم...!
 .

.

.


آرام مــ ــــیـــــــ ـــــ ــــــرومــــ ...

آنـچــنـان آرام کـه نـدانـی کـی رفـته ام!

امـا وقتـی جـای خـالی مــرا بــبـیـنی

آنـچــنــان سخــت رفـــتـــه ام کـــه

تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی...!

.

.

.

من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم

.

.

.


چقدر صبور بود فالگیری

که امروزم را در طالعم دید ولی....

" هیچ " نگفت...

.

.

.


كـــاش ميـدانستــى چـِـه لـِـذتــى دارد
وقتــى كـِــه ميشــود خِيــــانَــت كـــرد...
و نَكـــــرد..
 

.

.

.

هـَمـیـشــه ...
زمــِسـتـان کــه مـی رود،
یک چـیـز هــایـی جـا مـی مـانـَد
مـَثـلا چــَتـری در ایـسـتـگــاه قــَـطـار ...
نـگـاهـی پــُـشـت بـُخـار شـیـشـه ...
و رَد پـایـی روی بـَـرفــــ ..

.

.

.


میگویند دنیا زندانی بیش نیستـ
کـــــــــاش حبسِ اَبَـــد ببُرند برایمان
و تو هم سلولیِ من باشی

.

.

.


پــــلاک
کوچـــه ، حـــتــــی آدرس
خانـــــه ام را عـــــوض کــرده ام
چه فایــــده ،
یــــاد تــــــــــــــو
در پــــرت تــــرین خیـــابـــان های
این شـــهــــر هـــم مـــــرا به راحــتــی
پـــیــــدا می کـــنـــد…
 
نوشته شده در تاريخ جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, توسط lovely girl |

 

سه نفر آمريكايي و سه نفر ايراني با همديگر براي شركت در يك كنفرانس مي رفتند. در ايستگاه قطار سه آمريكايي هر كدام يك بليط خريدند، اما در كمال تعجب ديدند كه ايراني ها سه نفرشا  يك بليط خريده اند. يكي از آمريكايي ها گفت: چطور است كه شما سه نفري با يك بليط مسافرت مي كنيد؟ يكي از ايراني ها گفت: صبر كن تا نشانت بدهيم.
همه سوار قطار شدند. آمريكايي ها روي صندلي هاي تعيين شده نشستند، اما ايراني ها سه نفري رفتند توي يك توالت و در را روي خودشان قفل كردند. بعد، مامور كنترل قطار آمد و بليط ها را كنترل كرد. در توالت را زد و گفت: بليط، لطفا! در توالت باز شد و از لاي در يك بليط آمد بيرون، مامور قطار آن بليط را نگاه كرد و به راهش ادامه داد. آمريكايي ها كه اين را ديدند، به اين نتيجه رسيدند كه چقدر ابتكار هوشمندانه اي بوده است.
 

 

بعد از كنفرانس آمريكايي ها تصميم گرفتند در بازگشت همان كار ايراني ها را انجام دهند تا از اين طريق مقداري پول هم براي خودشان پس انداز كنند. وقتي به ايستگاه رسيدند، سه نفر آمريكايي يك بليط خريدند، اما در كمال تعجب ديدند كه آن سه ايراني هيچ بليطي نخريدند. يكي از آمريكايي ها پرسيد: چطور مي خواهيد بدون بليط سفر كنيد؟ يكي از ايراني ها گفت: صبر كن تا نشانت بدهم.

 

 

سه آمريكايي و سه ايراني سوار قطار شدند، سه آمريكايي رفتند توي يك توالت و سه ايراني هم رفتند توي توالت بغلي آمريكايي ها و قطار حركت كرد. چند لحظه بعد از حركت قطار يكي از ايراني ها از توالت بيرون آمد و رفت جلوي توالت آمريكايي ها و گفت: بليط، لطفا

داستان طنز زيبا كه نشان از كمال هوشمندي و ابتكار و خلاقيت و نبوغ هموطنان ايراني بخصوص در مورد استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي دارد،
نوشته شده در تاريخ جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, توسط lovely girl |

 


 

 

 

 

 

 

 
اگرپسرانبودن كي آشغالاروميذاشت جلوي در؟

 

 

 

اگرپسرانبودن مادخترابه چی میخندیدیم؟
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:, توسط lovely girl |

باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد
آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد
گویی که آسمان سر نطقی فصیح داشت
با رعد سرفه های گران سینه صاف کرد
تا راز عشق ما به تمامی بیان شود
با آب دیده آتش دل ائتلاف کرد
جایی دگر برای عبادت نیافت عشق
آمد به گرد طایفه ی ما طواف کرد
اشراق هر چه گشت ضریحی دگر نیافت
در گوشه ای ز مسجد دل اعتکاف کرد
تقصیر عشق بود که خون کرد بی شمار
باید به بی گناهی دل اعتراف کرد

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:, توسط lovely girl |

 

 

 

 

 

 

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, توسط lovely girl |

 

 

 

 

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 28 دی 1392برچسب:, توسط lovely girl |

می گوینـد: "دل بـه دل" راه دارد ...!

پـس چرا وقتی ;

"دلـم" را شکستــی ,

"دلــــت" نشکســــت ؟!!!

هیچ چیز دلنشین تر از این نیست 

که مدام اسمت را صدا بزنم

با یک علامت سوال … “؟”

و تو با حوصله جواب بدهی جونه ِدلم !؟
نوشته شده در تاريخ شنبه 28 دی 1392برچسب:, توسط lovely girl |

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, توسط lovely girl |
هیچکی نمی تونه بفهمه که دلم از چی گرفته

 

هیچکی نمی تونه بفهمه که صدام از چی گرفته

هیچکی نمی مونه با من توی داهم هم سفر شـــه

اخه می ترسه با من با دل من در به در شـــه

هچکی نمی تونه بفهمه که چرا چشمم همیشه خیسه خیـــســه

چرا هیچکی حتی یه نامه واسه من نمی نویسه

هچکی نمی دونه  قلبم  تا حالا چند دفعه شکسته

هیچکی نمی دونه سر راه اون تا حالا چند دفعه نشسته

اخه تو کلبه سوت کور تاریک قلبم خورشید که جا نمـــیشه

می دونم اگه تا لحظه مرگم بگردم دنبالش پیدا نمـــیشه

 

اخه تو کلبه سوت کور تاریک قلبم خورشید که جا نمـــیشه

می دونم اگه تا لحظه مرگم بگردم دنبالش پیدا نمـــیشه

 


 

نوشته شده در تاريخ شنبه 21 دی 1392برچسب:, توسط lovely girl |

همه چي تو اين دنيا دروغه..

حتي عشق بين من و تو